فصل هشتم: ژنتیک و خاستگاه آن
1- سلولی با ژنوتیپ AaBb دارای دو جفت کروموزوم همتا یا 4 کروموزوم است که بر روی هر کروموزوم یکی از آلل ها را دارا می باشد، این سلول توانایی تولید 4 نوع گامت را دارد که در هر تقسیم میوز بسته به آرایش متافازی میوزI فقط دو نوع گامت تولید می کند. با توجه به اینکه در هر آرایش متافازی در میوز I دو نوع گامت تولید می شود(در صورت هتروزیگوت بودن) اگر تعداد انواع گامت ها را بر دو تقسیم کنیم تعداد آرایش متافازی بدست می آید برای بدست آوردن انواع گامت ها هم کافیست انواع گامت های هر صفت را محاسبه کنیم و در هم ضرب کنیم: آرایش متافازی =
برای بدست آوردن انواع گامت های یک صفت به مثال توجه کنید: و انواع گامت هایی که ژنوتیپ های فوق می توانند بسازند برابر است با 4 و 8 که با تقسیم بر دو می توانیم تعداد آرایش های متافازی آنها را بدست آوریم.
فردی با این نوع ژنوتیپ AA Bb DD فقط دو نوع گامت تولید می کند.
کروموزوم های هوموزیگوت پس از جدا شدن تولید 1 نوع گامت می کنند ولی اگر کروموزوم های همولوگ هتروزیگوت باشند پس از جدا شدن از یکدیگر برای هر صفت 2 نوع گامت حاصل می شود. درانسان کروموزوم x نسبت به کروموزووم Y بزرگتر و دارای ژن های بیشتری است پس سلول های پیکری زن سالم از سلول های مرد سالم ژن های بیشتری دارد.
2- در نشانگان ترنر کاریوتیپ xo را نشان می دهد در واقع یک x کم دارد در مبتلایان به نشانگان فریاد گربه در کروموزوم شماره 5 قطعه ای کمبود دارد.
3- هر سلول زاینده انسانی در انجام تقسیم میوز فقط یک نوع آرایش متافازی را می توانند انتخاب کند بنابر این در هر تقسیم میوز فقط 2 نوع گامت حاصل می شود. سلول های انسان با 2n=46 کروموزوم در هنگام تقسیم میوز I تشکیل 23 ساختمان تترادی می دهند و چون هر تتراد (به دلیل متفاوت بودن آلل های کروموزوم های هومولوگ) دو نوع گامت می تواند تولید کند بنابر این سلول های انسانی با 46 کروموزوم توان تولید گامت را دارد.
3- تعداد کل ژنوتیپ ها برابر است با تعداد ژنوتیپ های هموزیگوت به علاوه تعداد ژنوتیپ های هتروزیگوت و با توجه به اینکه تعداد ژنوتیپ های هموزیگوت همیشه برابر تعداد آلل هاست.
کل ژنوتیپ ها = ژنوتیپ هتروزیگوت+ ژنوتیپ هموزیگوت
چون انسان موجودی دیپلوئید است و در هر فرد دو آلل وارد می شود چون الل های فرد هتروزیگوت با هم تفاوت دارند و ترتیب نوشتن آنها هم فرق می کند. تعداد کل ژنوتیپ هتروزیگوت برابر است با ترکیب 2 از مقدار آلل های داده شده. به بیان دیگر از بین 5 نفر به چند طریق می توان کمیته های 2 نفری انتخاب کرد.
4- اگر در جمعیتی برای صفتی n آلل داشته باشیم تعداد کل ژنوتیپ های موجود برابر است با اگر بین آلل ها رابطه غالب و مغلوبی وجود نداشته باشد تعداد کل فنوتیپ ها برابر است با تعداد کل ژنوتیپ ها.
5- اگر تعداد کل آلل ها را بدهند چون آلل ها با ژنوتیپ هموزیگوت برابر است و با توجه به فرمول می توانیم تعداد کل ژنوتیپ ها را مشخص کنیم و با کم کردن از هموزیگوت ها هتروزیگوت ها را بدست آوریم. برای درک بهتر به مثال توجه کنید: اگر 4 آلل داشته باشیم تعداد کل ژنوتیپ ها برابر است با و اگر تعداد آلل ها(که برابر است با هموزیگوت ها) را از تعداد کل کم کنیم هتروزیگوت ها را می توانیم بدست آوریم:
6=4-10
6- اگر در یک شجره نامه فرد ناقل مشاهده شود بنابر این صفت مورد بحث مغلوب است(که در این صورت باید مشخص شود که اتوزومی است یا جنسی). از پدر و مادری که به ظاهر سالم هستند فرزندی که مبتلا به بیماری وابسته به جنس مغلوب است(کور رنگی، هموفیلی، دیستروفی عضلانی و ...) متولد شود این فرزند حتما پسر خواهد بود(یعنی از نوع مذکر و پسر ها هم نیمی سالم و نیمی بیمار خواهند بود) چرا که فرزند دختر باید هر دو کروموزوم x مبتلا را دریافت کند. در این شجره نامه پدر و مادر به ظاهر سالم بوده اند و چون فردی مبتلا به بیماری وابسته به جنس مغلوب به دنیا آمده پس پدر حتما سالم و مادر هم ناقل بوده است در مورد کور رنگی می توانیم این ژنوتیپ ها را برای پدر:XY و این ژنوتیپ را برای مادر متصور شویم:. در بیماری کور رنگی (و کلا بیماریهای وابسته به جنس مغلوب) پسر یا بیمار است یا کاملا سالم ولی دختر به علت داشتن دو کروموزوم XX میتواند ژنوتیپ های سالم XX و ناقل و بیمار را داشته باشد.
7- گروه های خونی: Rh خون توسط دو الل مشخص می شود، افرادی که Rh+ دارند میتوانند دو نوع ژنوتیپ داشته باشند: RR ، Rr و افرادی که Rh- دارند دارای ژنوتیپ rr هستند در واقع Rh سه نوع ژنوتیپ دارد که در دو نوع فنوتیپ خودش را نشان می دهد که عبارتند از: RR , Rr , rr و گروه های خونی A,B, O گروه های خونی دارای 6 نوع ژنوتیپ هستند که در 4 فنوتیپ خود را نشان می دهند.
18=6 نوع ژنوتیپ گروه خونی ×3 نوع ژنوتیپ Rh
8= 4 نوع فنوتیپ گروه خونی× 2 نوع فنوتیپ Rh
8- افرادی که صفت مغلوب را نشان می دهند دارای دو آلل مغلوب هستند که فراوانی هر یک از آنها برابر است. aa=
9- گروه خونی A+ با شرط هتروزیگوت بودن می شود: و هموزیگوت= فرد هتروزیگوت توانایی تولید چهار نوع گامت را داراست. اگر موجودی دارای دو جفت کروموزوم باشد با آلل های مختلف (دو جفت کروموزوم یعنی چهار کروموزوم) هر جفت توانایی تولید دو گامت را داراست و در کل چهار نوع گامت تولید می شود.
10- از آمیزش دو خوکچه ی هندی سیاه هتروزیگوت Bb با هم Bb×Bb روابط زیر را خواهیم داشت:
(B+b)( B+b)= BB+Bb+bb
با توجه به روابط بالا ژنوتیپ ها هتروزیگوتBb و =×هم هموزیگوت هستند. اگر روابط غالب و مغلوبی وجود داشته باشد آلل غالب با حرف بزرگ نمایش داده می شود.
11- ژنوتیپ ها گروه خونی B+ =,, , و همین طور سایر گروه ها را میتوان نوشت...البته گروه خونی O- به این صورت است:iirr
12- گاهی گروه های خونی را با ژنوتیپ بیمار یها با هم می نویسند برای مثال: فردی که هموفیل است و گروه خونی A+ دارد و برای این صفات هتروزیگوت است می شود: کور رنگی(دالتونیسم) را با نماد c و هموفیل را با نماد h نشان دادیم و چون هتروزیگوت است قادر به تولید حداکثر گامت هاست و 8 نوع گامت می تواند تولید کند(8=2×2×2).
13- پدری که هموفیل است ژنوتیپ آن به این صورت خواهد بود: و ژنوتیپ مادر سالم و هموزیگوتxx است فرزندان این زوج هیچ کدام بیمار نخواهد بود ولی نصف دختران ناقل خواهند شد! به این صورت که:
× xx=(+y)(x)= +xy
14- در بیماری کم خونی داسی شکل با توجه به اتوزومی بودن و مغلوب بودن بیماری ، ژنوتیپ ها اینچنین هستند: (SS,Ss,ss) اگر پدر و مادر سالم و هتروزیگوت باشند بنابراین داریم Ss×Ss
15- در بیمار های اتوزومی مغلوب هیچ گاه نمی توان انتظار داشت از پدر و مادری بیمار فرزندانی سالم یا ناقل بوجود آیند چون در بیمار های اتوزومی فرد بیمار هموزیگوت است و افراد همزیگوت بیمار نمی توانند افراد هموزیگوت سالم یا هتروزیگوت ناقل بوجود آورند چون تنها آلل هایی که بوجود می آید الل های مغلوب است! در بیماری های اتوزومی مغلوب اگر فرد بیمار از پدر و مادر سالم(به ظاهر) بدنیا بیایید پدرو مادر در واقع هر دو ناقل بوده اند((Pp و از آمیزش آنها Pp×Pp چنین نسبت هایی را می توان انتظار داشت: و اگر بخواهیم نسبت دختر ها و پسر ها را بدست آوریم چون این بیماریها اتوزومی هستند و جنسی نیستند باید هر نسبت را در ضرب کرد.
16- در بیماری کور رنگی xx زن سالم و زن ناقل ولی به ظاهر سالم است و زنی مبتلاست و در واقع سه نوع ژنوتیپ داریم که در دو نوع فنوتیپ خود را نشان می دهد.
اگر در شجره نامه پدر و مادر سالم باشند و فرزندانی بیمار وجود داشته باشد آن بیماری مغلوب است چون در صفات وابسته به جنس دختر مبتلا حتما پدری بیمار داشته...
محققان دریافته اند یک نوع (peptide) پپتید انسانی که در بدن نقش آنتی بیوتیک را بر ضد ویروس ها و دیگر میکروب ها ایفا می کند باعث ایجاد بیماری های اترایمیون می شود.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه اینترنتی یورک آلرت (eurekalert)؛ محققان دانشگاه تگزارس طی تحقیقاتی که نتیجه آن در شماره اخیر نشریه علمی نیجر (Nature) منتشر شده است، نشان داده اند نوعی پپتید انسانی موسوم به LL37 که در بدن نقش آنتی بیوتیک را ایفا می کند.
می تواند با اتصال به DNA سلولهای بدن خود فرد سیستم ایمنی فرد را علیه خودش تحریک کرده و باعث ایجاد دسته بزرگی از بیماریها موسوم به بیماریهای خود ایمنی شود.
بر اساس این تحقیقات این پپتید طبیعی بدن سیستم ایمنی را وادار می کند که رفتاری را با سلولهای سالم بدن داشته باشد که همان رفتار را با ویروس ها در زمان عفونت دارد.
محققان نشان دادند که مولکول فوق در بیماری خود ایمنی پزوریازیس که نوعی بیماری خطرناک پوستی است نقش کلیدی دارد، هم چنین در ادامه این تحقیقات محققان دریافتند این مولکول کلیدی در دیگر بیماریهای خود ایمنی مانند بیماری التهابی روده و آرتریت روماتوئید نیز به مقدار بسیار زیادی بروز پیدا می کند، محققان در تلاشند راه فعالیت این پپتید را در ایجاد نقص های ایمنی ببندند.
به گفته محققان؛ مطالعات بیشتری برای شناخت راه اثر این مولکول و نحوه برخورد با آن لازم است.
گفتنی است؛ بیماری های خود ایمنی دسته بزرگی از بیماریها هستند که در آن سیستم ایمنی فرد علیه بافتهای طبیعی خود فرد عمل کرده و به تخریب و آسیب به آنها می پردازد.
تعدادی از بیماریهای مهم انسان در اثر ناتوانی بدن در ساختن پروتئین بخصوصی ایجاد میشود که معمولاً در بافت یا عضو خاص یا در مایعات بدن مانند خون اتفاق میافتد و این امر میتواند سبب بیماری شدیدی شود که در تمام طول عمر شخص همراه او خواهدبود. بسیاری ازبیماریهای ژنتیک ازاین جمله است مانند:آنمی سیکل سل، هموفیلی، دیسترفی عضلانی دوشن (DMD)، تالاسمی و غیره.
اولین وعدة زیست فناوری (بیوتکنولوژی) جداکردن و تولید این پروتئینها از طریق مهندسی ژنتیک و فناوری نوترکیبی بود تا آنها را در اختیار بیمارانی قراردهد که فاقد آن پروتئینها بود. حال اگر این پروتئینها بهصورت داروهای خوراکی استفاده میشد هضم شده و بی اثر میگشت. برخی از محصولات به وسیله تزریق به بدن میرسید، تزریقهای مکرری که روزانه، هفتگی یا ماهیانه یا توسط خود بیمار انجام میشد(مثل انسولین) یا توسط پزشک. اما این کارهم خالی از اشکال نبود، زیرا بسیار سخت است که سطح مناسبی از دارو) پروتئین ) را در فواصل بین تزریقها برقرارکرد. از طرفی برخی سلولها نظیر سلولهای مغزی به علت وجود سد خونی مغزی ) BBB ) ممکن است نتوانند مقدار مناسبی از دارو را دریافت کند.
با ظهور ژن درمانی امیدهای تازه ای برای این بیماران فراهم شده است. ژن درمانی تحویل خودِ پروتئینِ درمانی نیست بلکه ژن آن پروتئین را تحویل بیمار میدهد. این ژن وارد سلولهای بدن شده و آنها را به کارخانههای کوچکی تبدیل میکند که پروتئین موردنیاز بیمار را تا مدتی طولانی برایش میسازد.
همچنین با استفاده از ژن درمانی اقدام به درمان سرطان کردهاند زیرا برخی ژنها باعث میشود که سلولهای سرطانی پروتئین خاصی را بیان کند که به داروها حساستر شده یا توسط سلولهای ایمنی بهتر شناسایی شود. این استراتژی باعث میشود که شیمی درمانی یا پاسخ ایمنی خودِ بیمار، موثرتر عمل کند.
برای انتقال ژن درمان کننده از روشهای مختلفی استفاده میشود. ازجمله تزریق فیزیکی توسط میکرواینجکشن، انتقال توسط لیپوزومها، و انتقال توسط ویروسها که مورد اخیر موضوع بحث ما است. در انتقال ویروسی از ویروسهای مختلف نظیر رترو ویروسها، آدنو ویروسها، لنتی ویروسها، هرپس ویروسها و AAV ویروسها (Adeno-Associated Virus) استفاده میشود.
در روش استفاده از ویروسِ AAV ، همانطوری که در شکل (1) نشان داده شده است. ژنهای ویروس از یک ویروس بی خطر به نام "AAV ویروس" خارج شده و سپس ژنِ درمان کننده بهجای آن جایگزین میشود. بعد از تزریق این ویروسها به بیمار "AAV ویروس ها" میتواند ژنِ درمان کننده را به سلولها انتقال دهد. حال پروتئین موردنیاز توسط سلولهای خودِ بیمار ساخته خواهد شد، همانگونه که اگر خود سلول DNA مربوطه را میداشت عمل میکرد. این پروتئین یا وارد غشاء سلول میشود تا مورد استفادة خود سلول قرارگیرد یا توسط سلول ترشح میشود که مورد استفادة سلولهای دیگر قرارگیرد.
ویروس AAV (Adeno-Associated Virus) "AAV ویروس" یک ویروس خیلی ساده از شاخه های خانوادة parvoviridae است و جزء ویروسهای بدون پوشش وکوچک است. "AAV ویروس" نامش را به این علت گرفته است که در 40 سال پیش آن را در جریان آلودگی یک نمونة بالینی مبتلا به آدنوویروس کشف کردند. بدین ترتیب نام Adeno-Associated Virus به آن اطلاق شد. به هر حال "AAV ویروس" در هیچ یک از خواص ویروسی با آدنوویروسها مشترک نیست و در حقیقت ژنهایشان (DNA) با هم هیچ شباهتی ندارد و این موضوع مهم است چرا که بر خلاف آدنوویروسها، "AAV ویروس" در انسان پاتوژن نیست.
وکتورهای AAV
وکتورهای AAV مشتق از ویروسِ AAV که از عملکرد طبیعی خودشان استفاده کرده و ژنها را به سلول تحویل میدهد. جهت تولید یک وکتور AAV ، ویروس AAV را با خارج کردن ژن ویروسی و جایگزین کردن آن با ژن درمان کننده (برای تولید پروتئین مربوط) تغییر میدهند. DNA متعلق به "AAV ویروس" تک رشتهای است و فقط شامل 2 ژن است. یکی به نام ژن Rep که پروتئینهای مربوط به همانندسازی DNA را کد میکند و دیگری به نام ژن Cap که از اسپلایسینگ افتراقی استفاده میکند و اجازه میدهد که سه پروتئین را کد کند که پروتئینهای پوشش(coat) ویروس را میسازد.
با استفاده از این روش در حالی که هیچ کدام از ژنهای ویروسی وجود ندارد اتصال سلولی کارا و ساز و کار ورود ژن بوسیلة پروتئین پوششی "AAV ویروس" مهیا میشود. فقط قسمتی کوچکی از DNA متعلق به AAV در طرفین این قطعة ژنی درمان کننده در وکتور باقی میماند که حاوی قطعات خودکامل شونده DNA ملقب به ITR ها (Inverted Terminal Repeats ) است و این ژنها برای تامین سطح بالایی از بیانِ ژنِ درمان کنندهای که وکتور آن را حمل میکند، لازم است. هر وکتور AAV فقط از 4 نوع مولکول تشکیل شده است. سه وکتور، دقیقاً در ارتباط با پروتئینهایی است که پوشش ویروس را میسازد و یک قطعة تک رشته ای DNA ژن درمان کننده و دیگر عناصر تنظیم کننده را کد میکند. سادگی این سیستم باعث میشود که گیرندگان وکتورهای AAV در معرض حداقل مقدار مواد خارجی (بیگانه) قرار گیرند. در مقابل دیگر وکتورهای ویروسی که برای ژن تراپی استفاده میشود، مانند آنهایی که با استفاده از آدنو ویروسها، لنتی ویروسها، رترو ویروسها، و هرپس ویروسها درست شدهاند، بهطور بارزی بزرگتر و پیچیدهتر است و بنابراین احتمال آن که به پاسخ ایمنی منجر شده و واکنشهای زیان آوری را برای استفاده های بعدی درپی داشته باشد، بسیار بیشتر است. عقیده بر این است که وکتورهای AAV خواص مطلوب وکتورهای ویروسی و وکتورهای غیر ویروسی را ترکیب میکند و ممکن است نسبت به دیگر وکتورهای ژن درمانی چندین مزیت بالقوة ارائه دهد. این مزایا عبارتند از:
* تحویل موثر ژنها به هر دو نوع سلول هدف
در حال تقسیم آنهایی که تقسیم نمیشود،
* عدم حضور ژنهای
ویروسی که میتواند مسؤول ایجاد پاسخ ایمنی ناخواسته باشد،
*کاربرد in-vivo در بیماران، *میزان بالای بیان ژن و* پایداری عالی که اجازه میدهد
وکتورهای AAV همانند
بیشتر محصولات دارویی رایج تولید و ذخیره شده و مورد استفاده قرار گیرد.
کشف قدیمی ترین مورچه های کره زمین که هنوز زنده اند:
زیست شناسان آلمانی موفق به کشف گونه جدیدی از مورچه ها شدند که معتقدند قدیمی ترین مور چه های سیاره زمین هستندکه عمر آنها به حدود 120 ملیون سال قبل باز می کردد. به نقل از رویترز از برلین محققان موزه تاریخ طبیعی کارلسروهه این حشرات 3 میلی متری را در سال 2007 و جنگل های بارانی آمازون کشف کرده اند وامیدوارند این کشف روزنه ای رابسوی تکامل مورچه ها باز کند. مانفردورهاگ از زیست شناسان این موزه گفت:
این جالب ترین کشف من درطول 26 سال کاری است. وی همچنین گفت: دانشمندان ابتدا در سال 2003 موفق به شناسائی گونه مشابهی از این مورچه هاشده بودند که به علت یک حادثه آزمایشگاهی این حشرات خشک شده وامکان تحقیقات ازبین رفت. وی نام این مورچه ها را Martialis heureka خواند و گفت:( این مورچه ها که شبیه زنبور های مینیاتوری هستند شباهتی به سایر انواع مورچه ها نداشته وعمر آن ها به حدود 120 ملیون سال قبل باز می گردد که به این ترتیب قدیمی ترین موجود زنده کره زمین محسوب می شوند.)
دانشمندان با استفاده از DNA های گرفته شده از پای جلوئی این مورچه ها عمر تقریبی آنها را اعلام کرده اند. آخرین مورد کشف گونه جدیدی از مورچه ها به سال 1923 باز می گردد.
به نقل از خبر گزاری ایسنا
طریق مختلف تکثیر
1- مستقیم یا جنسی Sexual Propagation
2- غیر مستقیم یا رویشی Vegetative Propagation
تکثیر مستقیم Sexual Propagation: تکثیر مستقیم بیشتر بعنوان تکثیر بذری شناخته شده است. اساس کار در این روش استفاده از بذر گیاه است. بذر یا Seed از ترکیب دانههای گرده گلهای نر و خامه گلهای ماده بوجود میآیند که به دو شکل هموزیگوت و هتروزیگوت وجود دارند. بعد از این ترکیب چنانچه گرده و مادگی از یک جنس باشند بذر حاصل را بذر همگن یا اصطلاحاً Homozygot مینامند و چنانچه بذر بدست آمده از آمیزش دانههای گرده غیر از گیاه مادر باشد بذر حاصل را ناهمگن یا اصطلاحاً Heterozygot گویند. معمولاً این روش برای گیاهانی که ناهمگنی یا Heterozygot دارند (مثل گلهای یک ساله که نیاز به تنوع و چند رنگی بیشتری دارند) از دیدگاه تولید کننده بهتر است. همچنین در جاییکه این روش مقرون به صرفه است (مثلاً در گیاهانی که تکثیر به روش غیر بذری مدت زمان طولانی میگیرد) استفاده میشود. مزایای بذر کاری: 1) ارزانتر بودن نسبت به روش غیر جنسی؛ 2) انبار کردن بذر به مدت طولانی؛3) کنترل بیماریهای ویروسی. میتوان بذر را برای مدت طولانی در انبار نگهداری کرد بدون آنکه آسیبی به وضعیت رویشی و ژنتیکی آن وارد شود. همچنین از آنجا که بیماریهای ویروسی عموماً بوسیله بذر انتقال پیدا نمیکنند لذا تکثیر بذری راه مطمئن برای کنترل بیماریهای ویروسی است.
معایب کشت و کار با بذر1) به علت تفرقه صفات، یکنواختی لازم وجود ندارد؛2) دوره نو نهالی طولانیتر است؛3) کیفیت اولیه بذر از بین میرود. برای آن دسته از گیاهان که نیاز به یکنواختی دارند روش بذر کاری برای تکثیر آنها مشکل آفرین است. همچنین در بعضی از گیاهانی که زمان لازم برای بلوغ و به گل رفتن گیاه طولانی است، هزینه زیادی دارد. مثلاً زمان لازم برای درخت گلابی حداقل 7 تا 8 سال است تا یک پایه بذری به درخت میوه تبدیل شود.
روشهای بذرکاری
بذر کاری به دو روش مستقیم و نشا کاری انجام میشود. روش مستقیم برای بذرهایی با اندازه متوسط عملی است که رویش آنها با مشکل زیادی همراه نیست. گل آهار و جعفری به روش مستقیم بذرکاری میشوند. تعداد زیادی از بذرهای گیاهان زینتی نیاز به نشا کاری دارند. در روش نشا کاری ابتدا بذرها را در یک جعبه کشت یا گلدان نشا کشت میکنیم. بعد از اینکه اندازه گیاهان و نشاها به حد معینی رسید و معمولاً این حد یک اندازه 4 تا 6 برگه است آنوقت گیاهان را به محل اصلی انتقال میدهیم.
نکات لازم در روش بذر کاری
آماده سازی بذر قبل از بذرکاری؛ آماده کردن بذرهای معمولی کار مشکلی نیست کافی است بذر تازه، کاملاً یکنواخت و فاقد هر گونه بذر علفهای هرز یا گیاهان دیگر در اختیار داشته باشیم. 2- تیمار قبل از کشت؛ گاهی برای اینکه بذر بعضی از گیاهان سبز شود قبل از رویش یا کشت بذر باید عملیاتی را بر روی آنها انجام دهیم تا بذرها را برای جوانه زدن آماده کنیم و اصطلاحاً به آن تیمارهای قبل از کشت میگویند.
کشت بذر (تیمارهای قبل از کشت) عملیات قبل از کشت بذر را تیمارهای قبل از کاشت میگویند. الف) خیساندن بذرها؛ ب) رفع سرما Stratification : این اصطلاح برای آن دسته از بذرها استفاده میشود که برای رویش نیاز به یک دوره سرما دهی دارند یعنی اگر یک دوره سرما را طی نکنند قادر به جوانه زدن نیستند. ج) نرم کردن پوستهای سخت گیاهان به وسیله اسید سولفوریک؛ پوستهای بسیار سخت بعضی از گیاهان تا نرم نشوند قادر به جوانه زنی نخواهند بود. بسته به نوع گیاه و نیاز ما روش تکثیر جنسی یا غیر جنسی را انتخاب میکنیم. اگر نیاز به گیاهان یکدست و یکنواخت داریم از تکثیر غیر جنسی استفاده میکنیم. اما بیشتر برای گیاهان فضای سبز از روش تکثیر بذری استفاده میشود. همچنین بسته به نوع بذر (ریزی و درشتی بذر) نوع کاشت فرق میکند. بذرهای ریز اطلسی را ابتدا با خاک خیلی سبک مخلوط نموده و سپس در سطح خاک گلدان مورد نظر پخش میکنیم. از آنجا که پوشش روی بذر نیز به اندازهی بذر بستگی دارد، حدود نیم سانتیمتر خاک روی بذرها ریخته و آبیاری نیز با احتیاط انجام میگیرد. هنگامیکه بذرها رشد کرده و 4 برگی شدند گیاه به گلدان اصلی منتقل میشود. بذرهای همیشه بهار درشت هستند و به فواصل معین در گلدان کاشته میشوند و روی آنها را با خاک بیشتری (حدود 2- 5/1 سانتیمتر) میپوشانیم و آب میدهیم.
تکثیر غیر جنسی
اساس روش تکثیر غیر جنسی: هر یک از سلولهای هر کدام از گیاهان توانایی ساخت یک گیاه کامل همانند پایه مادری خود را دارند. و کلاً هر روشی که بوسیله آن هر یک از اندامهای گیاهی به یک گیاه کامل تبدیل شود، یکی از زیر ردههای این روش است. انواع روشهای تکثیر غیر جنسی 1) کشت بافت؛2) تقسیم بوته؛3) استفاده از اندامهای زیرزمینی؛ 4) استفاده از ساقه و برگ بعنوان قلمه؛5) استفاده از جوانهها بعنوان پیوند؛ 6) استفاده از ساقههای رونده؛ 7) خوابانیدن. کشت بافت:کشت بافت کار نسبتاً تخصصی بوده و نیاز به دستگاههای مخصوص دارد که در اینجا مورد بحث نیست.
تقسیم بوته Succres: استفاده از تقسیم بوته برای تکثیر گیاهان زینتی کاربرد زیادی دارد و تعداد زیادی از گیاهان به این روش تکثیر میشوند. استفاده از این روش بدلیل اینکه گیاه کامل و ریشهدار از پایه مادری جدا میشود و عیناً شبیه پایه مادری شروع به رشد و نمو می کند، یک روش نسبتاً آسان و بدون هیچ گونه خطر از نظر سازگاری با محیط است و هیچ تغییر ژنتیکی در آن اتفاق نمیافتد. نمونه این نوع تکثیر را میتوان در دیفن باخیا، سانسویریا و آنتوریوم مشاهده کرد.
استفاده از اندامهای زیرزمینی: انواع پیازها و ریزومها از این طریق تکثیر میشوند.
خوابانیدن Layering: تکثیر بوسیله خوابانیدن یاLayering یک روش نسبتاً ساده و کم هزینه است. فقط باید دقت داشت که همه گیاهان با این روش قابل تکثیر نیستند. برخی از درختان و درختچهها و تعدادی از پیچهای زینتی با این روش تکثیر میشوند. روش کار بدین صورت است که بخشهایی از ساقه که در حال رشد است را درون خاک حفر میکنیم و مقداری خاک بر روی آن میریزیم. بخشهایی که در زیر خاک هستند ریشهدار میشوند و بعد از ریشهدار شدن آنها را از پایینترین محلی که برای خاک ریختن انتخاب کردهایم قطع میکنیم و بعنوان یک گیاه جدید به محل مورد نظر انتقال میدهیم. این روش تکثیر در گیاهانی نظیر پیچ لونی سرا (یاس امینالدوله)، یاس زرد و پیچ اناری و تعدادی دیگر از گیاهان قابل استفاده است.
استفاده از ساقه و برگ به عنوان قلمه: روشهای قلمه برداشتن بر حسب اینکه از کدام قسمت ساقه صورت گیرد اسامی مختلفی دارند. انواع قلمه ساقه- قلمه چوبی Wood Cutting- قلمه نیمه چوبی؛- قلمه سبز؛- قلمه علفی؛- قلمه برگ. قلمه یا Cuttingاستفاده ا ز بخشهای ساقه و گاهی برگی بعضی از گیاهان زینتی میباشد که قابلیت ریشهزایی سریع دارند. اگر آخرین قسمت ساقه یا بخش رشد یافته سال قبل در قلمه استفاده شود، قلمه چوبی یا اصطلاحاً Wood Cutting میگویند. بیشتر درختان میوه، درختچههای زینتی، گیاهان برگ ریز و گیاهان خزان دار به کمک این روش تکثیر میشوند. در این روش طول قلمه 10 تا 25 سانتیمتر است و بسته به نوع قلمه و تعداد، 3 تا 7 گره در قلمه باقی میماند. این چنین قلمههایی فاقد برگ هستند، چون زمان قلمه گیری این گونه گیاهان به دوره خواب گیاهان نزدیک میشود (حدوداً از اواسط آبان به بعد) . قلمههایی که بافت محکمی دارند، کمی خشبی شده ولی انعطاف لازم را دارند و حاصل رشد سال جاری هستند را قلمههای نیمه چوبی یا نیمه خشبی گویند. درختچههای زینتی و سوزنی برگان و تعدادی از گیاهان گلخانهای نظیر آکالیفا Acalypha و گل کاغذی به این وسیله تکثیر میشوند. طول قلمهها حدود 10 تا 15 سانتیمتر بوده و 3 تا 4 گره روی ساقه بجای میماند. قلمهها بدون برگ یا با داشتن یک یا دو برگ کشت میشوند. قلمههای سبز، حاصل رشد جاری گیاه و حامل مریستم انتهایی هستند و به سرعت ریشهدار میشوند. چنین قلمههایی طولی در حدود 5 تا 10 سانتیمتر دارند و حداقل دارای دو گره هستند و معمولاً برگ دارند و با یک یا دو برگ در محیط ریشه زایی کشت میشوند. این قلمهها تقریبا در تمام گیاهان زینتی مانند سوزنی برگها از قبیل کاج مطبق و آلوکالیاها قابل استفاده میباشند.
نوع دیگر قلمههای ساقه، قلمههای علفی یا Herbaceous Cutting است که در گیاهان زینتی نظیر انواع فوتوسها، دیفن باخیا و برگ انجیری کاربرد دارند.
نوع دیگر قلمه، قلمه برگ است. برگهای بعضی از گیاهان قابلیت ریشه دار شدن دارند. عمده برگهای ریشه زا برگهای کامل هستند. یعنی باید یک برگ کامل همراه با دم برگش در بسترهای تکثیر کشت شود در حالیکه بعضی از برگها را بوسیله تکه کردن یا قطعه کردن، میتوان تکثیر کرد مانند برگهای بگونیای ریزومدار و سانسویریا.
تکثیر بوسیله اندامهای زیر زمینی
اندامهای زیرزمینی:ساقههای تغییر شکل یافته (پیازها)، بخشهای گوشتی ریشه.
گل گلایول با پیاز تو پر بوسیله اندامهای زیرزمینی تکثیر میشود. همچنین گل سنبل با پیازهای حساس و سخت ریشهزا تکثیر پیدا میکند. ریزومها بخشی از ساقه زیرزمینی گیاه هستند که بعنوان عامل تکثیر از آن استفاده میشود. حال به معرفی بعضی از گیاهانی که به این وسیله تکثیر میشوند، میپردازیم.
گل اختر یا کانا از خانواده کاناسل است که یک گیاه تابستانه با گلهای بسیار زیبا به رنگهای متنوع میباشد. بدلیل اینکه برگهای بزرگ و متراکم تولید میکند در زمانی که گیاه روی گل نیست برای فضای سبز مناسب است. بخش تکثیری این گیاه، یک ریزوم بسیار جوان، فعال و مرتب در حال جوانه زدن است بنابراین میتوان با قطعه کردن ریزوم این گیاه را تکثیر کرد. همچنین ریزومهای برخی از بگونیاها و اخترها نمونه بارز این دسته از گیاهان میباشند. عامل تکثیر در گیاهان پیازی (بعنوان مثال گلایول)، پیازچههای بسیار کوچک هستند که در کنار پیاز مادری رشد میکنند. پیازچهها را چند سال متوالی (3 تا 4 سال) در زمین مرغوب میکارند و زمانی که پیازها به اندازه معین رسیدند، گل میدهند
استفاده از جوانهها بعنوان پیوند
عمل پیوند یاGrafting متصل کردن دو قسمت گیاهی است، بطوریکه این دو قسمت بوسیله باززایی با هم کاملاً جوش خورده و یک گیاه را تشکیل دهند. معمولا بر روی همه درختان میوه عمل پیوند صورت میگیرد. همچنین گل سرخ از خانواده رزاسه عموماً با روش پیوند تکثیر میشود. در عمل پیوند دو بخش پایه و پیوندک وجود دارد. بخش پایینی و اصلی که پایه یاStock نامیده میشود و بخشی را که از گیاه دیگر جدا میشود و روی گیاه مادری چسبانده میشود را اصطلاحاً پیوندک Scionمیگویند. بنابراین پایه و پیوندک دو عامل مهم در موفقیت پیوند هستند. انتخاب پیوندک و سازگاری پیوندک مهم میباشد، زیرا هر پایه با هر پیوندکی عمل پیوند موفقی نخواهد داشت. پایه بسته به نوع گیاه میتواند نهال یک ساله یا شاخه بسیار باریک باشد. نسترنها گیاه بومی کشور ایران هستند. در پایان سال اول یا دوم وقتی ضخامت پایه نسترن به اندازه یک مداد معمولی شد مناسب پیوند است. دو نوع پیوند وجود دارد. پیوند جوانه و پیوند شاخه که هر دو آن بر روی نسترن انجام میشود. 1) نیمانیم یا انگلیسی 2) پیوند اسکنه از انواع پیوند شاخه هستند. پیوند انگلیسی در فصل زمستان و بر روی گیاهانی چون رز، نسترن و کلماتیس انجام میگیرد. لازم به ذکر است که پیوند اسکنه احتیاج به چسب پیوند دارد تا باز زایی بخشهای جدا از هم راحت صورت گیرد. معمولترین پیوند جوانه، پیوند شکمی یا Tاست، که در اواسط فصل بهار یا اواخر شهریور قابل انجام است و نیازی به چسب پیوند ندارد. معمولاً پایه و پیوندک را از یک خانواده انتخاب میکنند تا شانس سازگاری بیشتر باشد. دو نشانه بارز ناسازگاری پایه و پیوندک عبارتند از الف) برجستگی در بخش طوقه،ب) نامتناسب بودن رشد پایه و پیوندک. معمولاً بعد از گذشتن 2 یا 3 سال از پیوند علائم ناسازگاری مشخص میشوند.
منبع:لاهوتی و احمدیان.بیوشیمی و فیزیولوژی هورمون های گیاهی. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد.